3.15.2006

انشای امروز...




امسال چهارشنبه سوری را در اتاق نشیمن کوچکمان گذراندیم . چند عدد شمع روشن کردیم و از روی آن پریدیم و زردی من ازتو سرخی تو ازمن گفتیم . طنین هم که طفلک مدام یادش میرفت و میگفت سرخی من از تو زردی تو ازمن ...بعدهم برای اجرای مراسم قاشق زنی رفت از اتاق بیرون و بخاطر نداشتن چادر تکه پارچه ایی روی سرش انداخت و من و پدرش هم کاسه اش رو پر کردیم . این چهارشنبه سوری امسال ما اینسوی دنیا بود . به کوری چشم آخوندهای عقب افتاده و پلید.

|