4.13.2007

عشق خارجی و دماغ وطنی ...

حتمن شما هم درمورد واژه ...عشق خارج... شنیدید !
هیچوقت ازخودتون پرسیدین که عشق خارج بودن یعنی چی ؟؟؟
بنظرمن کسی که عشق خارجه , چیزهایی رو که در حال حاضر تو زندگیش داره فراموش کرده و مدام چسبیده به عشق خارجش . جایی که اصلا نمیشناسه و هیچ تصور درست و حسابی درموردش نداره . میشه گفت یک رویا ...یک خواب !!!
این واژه مطمئنم که از ذهنیت ایرانی شکل گرفته . چون در آلمان تاجایی که من میدونم چنین واژه ایی یا حتی مشابه اش وجود نداره .
یکی دیگه از چیزهایی که امشب بعداز چت کوتاهی که با یکی از بچه های فامیل داشتم , توجه من رو به خودش جلب کرد , عمل کردن دماغه . دیگه فکر میکنم که کمتر دختر و پسر جوونی تو ایران پیدا بشن که دماغشون رو عمل نکرده باشن . خوب البته اونهایی که بنوعی دستشون به دهنشون میرسه به این فکرها میافتن , چون شاید دیگه نمیدونن بجز ظواهر, چی میتونن با پولشون بخرن . عمل کردن دماغ در صورتی که بخاطر مشکل تنفسی , پلیپ و کجی و این مسائله , عملیست اجتناب ناپذیر . ولی وقتی موضوع فقط زیباییه , جریان فرق میکنه .
این هم متاسفانه درایران امروز خیلی معمولی شده . یادمه کوچیک که بودم , وقتی کسی تو فامیل و آشنا ها دماغش رو عمل میکرد , همه یجوری نگاش میکردن و میگفتن وای اون دماغ عمل کرده هه رو میگی ؟؟؟ ایششششششششش .
حالا ولی دماغ عمل کردن کاریست بس پیش پا افتاده ولی با کلاس !!! تو چهل و پنج دقیقه میشی صاحب یه دماغ درست و حسابی ...نه !!! ببخشید یک بینی زیبا !... خلاصه هرکی میخواد بقول بچه ها کووووول باشه دماغشو عمل میکنه .هم نشون میده که داره و میتونه و هم از خوش تیپی و جذبه خودش شدیدا غرق در لذت میشه . وگرنه من که نمیتونم تصور کنم, دماغ عمل کردن آدم رو عوض کنه . تازه بنظر من کسانی که دماغشون رو عمل کردند , همیشه این سوال رو در ذهن طرف مقابلشون بوجود میارن که حالا ببین طرف چه دماغی داشته که عملش کرده , یا اصلا دماغش چه شکلی بوده ؟؟؟
حالا فکر نکنین خودم دماغ کوچیکی دارم که درد دماغ بزرگا رو نمیدونم . نه باور کنید که دماغم چنان آش دهنسوزی هم نیست , منتها تابحال هیچوقت با من سرناسازگاری نداشته . هیچوقت هم نشده که بخاطر سایه دماغم به درو دیوار بخورم .
خوب دیگه این هم بچه های این دوره و زمونه . شاید که من با این چهل سال سنی که تازگیها گاهی رو شونه هام سنگینی میکنه , بچه های این دوره رو باندازه کافی درک نمیکنم .
شاید که عشق خارج بودن و دماغ عمل کردن هم یکی از پدیده های امروزیست که باید بهش عادت کرد .
در آخر امیدوارم اون دوستی که در اولین کامنتش گفته بود که نوشته های من تلخ هستند , اینرو به حسابی تلخیش نذاره . فکر میکنم گاه در این مقوله ها حرف زدن , شیرین و دلنشین هم هست .
نقاشی بالا هم یکی از کارهای زیبای نگین عزیز.

|