4.03.2007

گفته و نگفته ها ...

بعداز اینکه این نوشته نگین عزیز در بلاگش نقطه الف رو خوندم , تصمیم گرفتم از دیدگاه خودم دراینمورد بنویسم .
روزهای اولی که با مادرم سرخاک پدرم میرفتیم , همیشه سعی میکردم از روی قبرها رد نشم بااینکه امکان پذیر نبود. بعضی از سنگها رو بزور کنار سنگ بغلی گذاشته بودند . خیلی دوست داشتم نوشته های روی قبرها رو بخونم . مخصوصا قبرهای قدیمی تر که از شکل و شمایلشون پیدا بود که میون اونهمه سنگ بزرگ و کوچک مدتهاست گم شدند و به دست فراموشی سپرده شدند . بعد بارها خودم تنها به قبرستان رفتم و گاه غرق تماشای دور واطرافم میشدم . زنهایی که با چادر سیاه می آمدند و بعد با یک شیشه آب اول روی قبرها رو میشستند و گلاب میریختند . بعد هم گریه میکردند زیر چادر . کم کم عکس هم به سنگ اضافه شد , بعد پرچم هم میزدند در قسمت شهدا . هیچوقت از اون قسمت رد نمیشدم .
زمانی که برای اولین بار در آلمان مجبور به خریدن یک تکه زمین درقبرستان شدم ,دیدم همه قبرها به ترتیب پشت سرهمند و میانشون راه باریکی برای رد شدن . پراز درخت , گل , پرنده ...پراز حوضچه های کوچک که تابستانها در کنارشون آبپاشی هست و چمن زنی . قدم به قدم نیمکتی هست برای نشستن . تصورم این بود که انگار مرده ها اینجا با ایران فرق دارند . انگار اینجا مرگ خوشرنگتره , انگار اینجا مرده ها آرامترند .
اوایل پای قبر می ایستادیم و گپی با دوستان میزدیم و سیگاری میکشیدیم . چای هم اگر بود میخوردیم !
بعدها کتابی برمیداشتم و روی نیمکتی مینشستم و مطالعه میکردم و ازآفتاب لذت میبردم . انگار در پارک نشستم .
به تماشای دورو اطرافم که مینشستم , زنها و مردهایی رو میدیدم که مشغول باغبانی هستند و یا در حال قدم زدن و گفتگو .
بعدها شنیدم که همه پیرزن و پیرمردهای آلمانی قبرهاشون رو درزمان زنده بودنشون میخرند و بخاطر اینکه خودشون رو به مرگ نزدیکتر احساس میکنند , بیشتر به قبرستان میرن .
همیشه یاد حرف مادرم میافتم که در ایران مدام میگقت قبرستان جای خندیدن نیست...پاتو رو قبرها نذار !!! در آلمان وقتی با مادرم سرخاک برادرم میرفتم هر بار میگفت اینجا چقدر قشنگه ...چه خوب بود اگر همه قبرستونها این شکلی بودند !!!
هرچه هست زنده ها و مرده ها از هم جدا نیستند ...شاید زنده ها به جایی نیازمندند برای رفع دلتنگی ...
من شخصا برای رفع دلتنگیم احتیاجی به رفتن قبرستان ندارم . یاد کسانی که رفته اند , برای من زنده ست .
بااینکه میدونم برای اونها هیچ فرقی نداره !!!

|