6.25.2005

...


window
Originally uploaded by tehran24.


خو کرده اید و دیگر راهی به جز این تان نیست

که از بد و خوب هم چنان هر چیز را آینه ئی کنید ،

تا با ملاک زیبائی ی صورت و معناتان

گرد بر گرد خویش هر آن چه راکه نه از شما ست

به حساب زشتی ها

خطی به جمعیت خاطر بتوانید کشید و به اطمینان ،

چرا که خو کرده اید و دیگربه جز این تان راهی نیست

که وجود خویشتن را نقطه ی آغاز راه ها و زمان ها بشمارید.

کرده ها را با کرده های خویش بسنجید و گفته ها را

با گفته های خویش...

لاجرم به خود می پردازید

آن گاه که من به خود می پردازم ،

و حماسه ئی از شجاعت خویش آغاز می کنید

آن گاه که من دست اندرکار شوم حتا

که نقطه ی پایان را براین تکرار ابلهانه ی بامداد و شام بگذارم

و دیگر رای تقدیر را به انتظار نمانم .
دردی ست ،

با این همه دردی ست دردی ست

تصور نقاب اندوهی که به رخساره می گذارید

هنگامی که به بدرقه ی لاشه ی ناتوانی می آئید

که روزهای اش را همه با زباله و ژنده جلپاره

به زباله دانی بوناک زیست

چونان الماس دانه ئیکه یکی غارتی به نهان برده باشد.


احمد شاملو


اصلا نمیدونم چی بگم حالم خیلی بده
. ..

|