6.22.2006

چیکو ...

چیکو عضو جدید خانواده ما و هدیه تولد طنینه . یک مرغ عشق کوچولو که الان دو هفته اییست با ما هم خونه شده . میگن مرغ عشق رو میشه اهلی کرد و بهش کمی حرف زدن یاد داد, فقط در صورتیکه تنها باشه. طنین هم کلی باهاش بازی میکنه و میشه گفت تو این دو هفته کلی اهلی شده . اجازه میده نازش کنیم و گهگاه میشینه رو دستمون . گهگاه دلم میسوزه که تو قفسه ولی از طرفی اگر آزاد باشه اصلا شانس زنده بودن نداره . برای من هم تجربه بسیار جالبیه چون بچه که بودم چند تا قناری داشتیم ویادمه وقتی پدرم براشون سوت میزد جواب میدادن و آواز میخوندن .حالا وقتی که باهاش صحبت میکنم میاد میچسبه به دیواره قفس و من رو با اون چشمای کوچولوش نگاه میکنه و جیک جیک میکنه . طنین هم خوشحاله چون خلاصه یک حیوان خانگی داره و تو مدرسه میتونه ازش تعریف کنه . عکس زیاد خوب نشده , حتما بزودی ازش عکس بهتری میگیرم .
در ضمن خیلی خوشحالم که تیم غنا در جام جهانی به مرحله بعدی صعود کرده و براشون آرزوی موفقیت میکنم .
در بلاگی بنام افکار هم مطلب بسیار جالبی مطرح شده با عنوان چرا از ایران آمدید که خیلی از بلاگ نویسهای خارج از ایران رو به فکر انداخته در اینمورد بنویسن . منهم به این فکر افتادم ولی یکبار قبلا اینکار رو در خاطراتم انجام دادم و بهمین خاطر سعی میکنم در فرصتی همون قسمت خاطراتم رو در اینجا دوباره کپی کنم . بنظر من سوال بسیار جالبیه و خیلی مهمه که جواب کاملا صادقانه و درست بهش داده بشه .

|