10.07.2006

آی خندیدم ...


امروز بدجوری خندیدم یعنی از ته دل , جوری که اشکهام همینجور سرازیر شد . این اتفاق زیاد نمی افته چون زندگی اصلا
خنده دار نیست . ولی امروز انگار خیلی روز خوبی بود . البته هوا زیاد جالب نبود , کار هم زیاد بود , با اینحال حسابی از ته دل خندیدم . گاه خیلی خوبه که آدم بی خیال باشه .
از اونجاییکه مامانهای بلاگستان همیشه از شیرین کاریهای فرزندانشون مینویسن, دیدم حالا نوبتی هم باشه نوبت منه . پس بذارین برای اولین بار از طنین خانوم براتون بگم که خودش خیلی دوست داره بخنده و در طول روز مدام داره غش و ریسه میره , البته منهم در این امر بی تقصیر نیستم عاشق اینم که بخندومش به هر کلکی که شده .
طنین تو خونه فارسی صحبت میکنه ولی تو حرف زدنش مدام کلمه های آلمانی بکار میبره , اگر حال و حوصله اش باشه ازش کلمه های مترادف فارسی رو میپرسم و او هم بعد از کلی فکر کردن خلاصه یادش میاد و فارسیش رو میگه . ولی گاه دلم براش میسوزه و فکر میکنم زیاد بهش فشار نیارم که علاقه اش رو به زبان فارسی از دست نده . امروز همینطور که داشت تلویزیون نگاه میکرد یهو از جاش پرید و گفت ...مامان دیدی این ازله خشتک زد !!! لابد میپرسین یعنی چی ؟ خوب ازل به آلمانی یعنی خر . منظورش این بود که این خره خشتک زد ...حالا من بجای اینکه فکر کنم خشتک زد یعنی چی ؟ تعجب کرده بودم که این بچه لغت خشتک رو از کجا یاد گرفته !!! ولی بعداز کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که لابد میخواد بگه این خره پشتک زد . ولی بعد اداش رو برام در آورد و دیدم نه باز در اشتباهم , می خواست بگه این خره جفتک زد ! حالا دیگه کلمه خشتک رو از کجا یاد گرفته خدا میدونه .
خلاصه کلی خندیدیم .
بعدش به عادت شبانه شروع به خوندن بلاگ ها کردم و برخوردم به این جمله بسیار جالب که آقای ابراهیم نبوی در سایتش بنام دوم دام دات کام در سفرنامه چند قسمتیش نوشته بود .
ای خدا! ای مظهر رحمت! ای خدایی که پولهای تو از بیل گیتس هم بیشتر است، لطفا مرا هرگز آنقدر پولدار نکن که همه اش را خرج کنم، چون تمام می شود. خدای من! لطفا، خواهشا، به من پول نده تا آن را نگه دارم. چون هر چقدر بدهی من زرتی خرجش می کنم. این را گفتم که حواست باشد، وگرنه چه مرضی داشتم که بگویم.
یا این قسمت
یک کشف مهم: معمولا به نظر می آد هندی ها سرو صورت شون رو هرگز نمی شورند. انگار همیشه یک لایه گرد و غبار روشون نشسته و احتمالا با هرچی بشوری، دستمال بکشی، برس بکشی و حتی با سیم ظرفشویی بشوری باز هم پاک نمی شه. از طرف دیگه من مطمئنم که در واقعیت این طوری نیست که هندی ها صورت شون رو نشورن. ممکنه زیاد نرقصن و یا زیاد فیلم نگاه کنند، اما این باعث نمی شه که صورت شون رو نشورن. به نظر شما من راسیست هستم؟ یا صادقانه بپرسم: شما می دونستین من نژاد پرست هستم؟
تمام قسمتهای سفر نامه رو اگر وقت کردید بخونید, من اینقدر خندیدم که دل درد گرفتم .
عجب روزی بود امروز .

|